یکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۷
کد خبر: 333062

مدیر «مرکز حفاظت فک خزری ایران» در گفت‌وگو با «پیام ما»: جمهوری آذربایجان درباره مرگ فوک‌های خزری پاسخگو نیستخداحافظی«فُک‌ها» با سواحل ایرانطی قرن گذشته جمعیت فک‌های خزری از یک میلیون و 200 هزار به کمتر از صد هزار نفر رسیده است و در سال 2017 جمعیت آنها حدود 70 هزار عدد عنوان شد در سال‌های گذشته قول‌های بسیاری برای ساخت مراکز حفاظت از فک در بوجاق و میانکاله به ما دادند اما تاکنون عملیاتی نشده است.

خداحافظی«فُک‌ها» با سواحل ایران

سلامت نیوز: مدیر «مرکز حفاظت فک خزری ایران» در گفت‌وگو با «پیام ما»: جمهوری آذربایجان درباره مرگ فوک‌های خزری پاسخگو نیستخداحافظی«فُک‌ها» با سواحل ایرانطی قرن گذشته جمعیت فک‌های خزری از یک میلیون و 200 هزار به کمتر از صد هزار نفر رسیده است و در سال 2017 جمعیت آنها حدود 70 هزار عدد عنوان شد در سال‌های گذشته قول‌های بسیاری برای ساخت مراکز حفاظت از فک در بوجاق و میانکاله به ما دادند اما تاکنون عملیاتی نشده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما، اواسط مهرماه بود که دریای خزر لاشه چند فک را به ساحل ایران رساند. صیادان محمودآباد، بابلسر، بندرکیاشهر و چند شهر دیگر لاشه‌های بی‌جان و مانده در ساحل را پیدا کردند و شمار لاشه‌ها از 40 گذشت. پس از آن هم مرکز حفاظت از فک خزری وارد عمل شد. چند احتمال برای مرگ آنها پس از بررسی عنوان شد و در نهایت احتمال مرگ بر اثر مانور نظامی از همه پررنگ‌تر بود. با این حال امیر صیاد شیرازی، مدیر مرکز حفاظت فک خزری ایران می‌گوید این احتمال هرگز از سوی سازمان دامپزشکی به صراحت اعلام نشد و البته کشور آذربایجان هم با وجود مکاتبات وزارت امور خارجه ایران پاسخی به این مرگ و میر نداد. فک‌های خزری که حالا سال‌هاست جزو گونه‌های درمعرض خطرند، هر سال با آسیب‌های فراوانی در خزر مواجه‌اند. از خطر شکار گرفته تا آلودگی‌های نفتی و فاضلابی و ورود سموم کشاورزی به دریای خزر و حالا مرگ بر اثر مانور نظامی. شیرازی به «پیام ما» می‌گوید فک‌های خزری با سواحل ایران خداحافظی کرده‌اند چرا که در کشور ما منطقه امنی نمی‌بینند و حجم آسیب عوامل انسانی به سواحل آنچنان زیاد بوده که فک‌ها نمی‌توانند قلمرو ساحلی در ایران داشته باشند.

بعد از پیدا شدن لاشه‌های فک‌ها در دو ماه گذشته و طرح موضوع مانور نظامی آذربایجان به عنوان دلیل مرگ آن‌ها، آیا این کشور یا کشورهای دیگر که باعث این مرگ و میر شدند مورد بازخواست قرار گرفتند؟
بعد از آنکه تعدادی لاشه در ساحل پیدا شد، تلاش کردیم از همه آنها نمونه‌برداری کنیم هر چند چون از مرگ برخی لاشه‌ها زمان زیادی گذشته بود، امکان بررسی آزمایشگاهی وجود نداشت. نمونه‌ها برای سازمان دامپزشکی ایران فرستاده شد و پس از بررسی، چند احتمال برای تلفات عنوان شد؛ آنفولانزای فوق حاد پرندگان و مسمومیت حاد با آلاینده‌هایی چون لکه‌های نفتی یا گاز متان از این احتمالات بود. شک دیگر هم مانور نظامی آذربایجان بود که از نظر زمانی با این تلفات هماهنگی داشت. سازمان دامپزشکی اعلام کرد که عامل تلفات مسمومیت و بیماری نبود و تنها عامل باقی مانده، مانور نظامی جمهوری آذربایجان با پاکستان و ترکیه در دریاچه خزر بود. سازمان دامپزشکی اما صراحتا این مورد را اعلام نکرد. ما به سازمان محیط زیست هم این اعتراض را مطرح کردیم و در نهایت به دلیل اینکه شک زیادی به مانور نظامی بود، سازمان محیط زیست با وزارت امور خارجه مکاتبه کرد و وزارت خارجه هم با آذربایجان مکاتباتی داشت اما آن زمان به دلیل شرایط سختی که بین ایران و آذربایجان حاکم بود جوابی نگرفتیم و هنوز هم پاسخی نداده‌اند. از سوی دیگر در منطقه خزر ما قوانین محکمی برای حفاظت از فک نداریم و نیازمند این هستیم که قوانین در قالب کنوانسیون‌های وضع‌شده شکل اجرایی بگیرد. هرچند در طول این سال‌ها گروه‌هایی مثل گروه ما در قزاقستان و روسیه شکل گرفتند و در آذربایجان و ترکمنستان هم به تازگی فعالیت‌هایی شروع شده اما امیدواریم این فعالیت‌ها به طور مشترک شکل بگیرد چرا که حفاظت به صورت مشترک معنا پیدا می‌کند و فعالیت در چند کشور به شکل انفرادی نقش موثری نخواهد داشت.


دیگر کشورهای اطراف خزر هم در این بازه زمانی شاهد چنین تلفاتی بودند؟
ما از کشورهای دیگر هم استعلام گرفتیم و آنها گفتند تلفات این چنینی نداشتند و فقط در سواحل ایران چنین چیزی بوده. البته مشاهده این تلفات از محدوده استان گیلان شروع شد و تا سواحل شهر جویبار ادامه داشت و در نیمه شرقی تلفاتی دیده نشده است. در نتیجه شک اصلی ما بر مانور نظامی است. با این همه همچنان بیان موضوع در حد احتمال است چرا که لاشه تازه نداشتیم و از زمان مرگ فک‌ها زمان زیادی گذشته بود. اگر لاشه‌ها تازه بودند می‌شد فهمید آیا موج انفجار باعث آسیب مغزی شده یا خیر.


در حال حاضر مهم‌ترین تهدید را برای این گونه چه می‌دانید؟ آلودگی، شکار یا موارد دیگر؟
در سال‌های گذشته شکار قانونی به عنوان یکی از اصلی‌ترین عوامل تهدیدکننده مطرح بود. اما از سال 2020 شکار در روسیه متوقف شد و این اتفاق بسیار مثبت بود. از همان ابتدا که عوامل تهدید را مطالعه کردیم، یکی از اصلی‌ترین مواردی که فک خزری را به سمت انقراض می‌برد، در کنار شکار بحث آلاینده‌های دریایی بود. هیچ کدام از پنج کشور این مورد را به درستی رعایت نمی‌کنند و آلاینده‌ها از منابع مختلفی به سمت خزر سرازیر می‌شود و صدمات گسترده‌ای به جمعیت فک خزری و سایر حیوانات این اکوسیستم وارد می‌کند. آلودگی‌ها انواع مختلف دارد اما یکی از مهم‌ترین آنها ترکیبات آروماتیک است که به مواد نفتی اختصاص دارد و بسیار خطرناکند. این آلاینده را ایران ندارد چرا که برداشت نفت از شمال انجام نداده اما سایر کشورها اطراف خزر تولیدکننده گسترده این آلاینده هستند. علاوه بر این صنایعی که در مناطق ساحلی فعالند و فاضلاب و پسابی که از محیط شهری وارد رودخانه و در نهایت دریا می‌شود زیاد است و متاسفانه آسیب‌رسانی ایران در این زمینه زیاد است. درباره سموم کشاورزی هم نگرانی داریم و این درباره ایران بیشتر است چرا که این سموم که بسیاری از آنها در دنیا منسوخ شده از طریق آب‌های زیرزمینی به دریای خزر وارد می‌شوند و آسیب جدی می‌زنند و کاهش نرخ باروری فک‌های خزری از جمله تبعات آن است. تاثیر دیگر سموم تجمع آلودگی در بدن موجودات آبزی و کاهش قدرت ایمنی بدن آنهاست. به این ترتیب ابتلا به بیماری‌هایی که در سال‌های گذشته تلفات نداشتند به دلیل ضعیف شدن سیستم ایمنی فک‌ها تلفات بالا به بار می‌آورند. نمونه‌اش بیماری دیستمپر است که در سال 2000 باعث تلف شدن بیش از ده هزار فک در دریاچه خزر شد و ممکن است این بیماری دوباره شایع شود و حتی عامل انقراض آنها باشد.


آمار دقیقی از جمعیت فک‌ها وجود دارد؟ آیا می‌دانیم بیشتر در کدام مناطق دریای خزر زندگی می‌کنند؟
در سال 2008 سرشماری استانداردی انجام گرفت و مشخص شد در قرن گذشته جمعیت فک‌های خزری از یک میلیون و 200 هزار به کمتر از صد هزار نفر رسیده است. همین هم باعث شد به فهرست گونه‌های در معرض انقراض وارد شود. از آن زمان توجه به این گونه به‌ویژه از سوی محققان بیشتر شد. اما آخرین آماری که به صورت رسمی از جمعیت این ‌گونه اعلام شده مربوط به سال 2017 است که شمار آنها حدود 70 هزار نفر عنوان شد. از سوی دیگر به دلیل مهاجر بودن فک‌ها، نمی‌توان منطقه‌ای خاصی از خزر را قلمرو آنها دانست اما در فصل زمستان فک‌های بالغ با قدرت باروری به سمت شمال دریای خزر و سواحل قزاقستان و روسیه می‌روند. چرا که دمای هوا کاهش محسوسی در آن منطقه دارد و سطح آب یخ می‌زند و محل مناسبی است برای تولد فک‌ها. آنها با حفر گودال در سطح یخی آب، نوزادانشان را آنجا به دنیا می‌آورند. از مناطق دیگر مورد علاقه فک‌ها سواحل کشور ترکمنستان است چرا که سواحل بیابانی دارند و مثل ایران سرسبز نیست و آبادی کمتری دارد و فعالیت بشری کم است و فک‌ها که حیوانات گوشه‌گیری هستند، آنجا آرامش بیشتری دارند و در نتیجه قلمرو زیستی ساحلی در ترکمنستان گسترده است. زمانی که قرار بود مرکز حفاظت از فک در ایران شکل بگیرد، ما سمت جزیره آشوراده و نزدیک مرز ترکمنستان را انتخاب کردیم چرا که آنجا حضور فک‌ها بسیار پررنگ است و اولین مرکز درمانی فک خزری نزدیک مرز ایران و ترکمنستان ساخته شد. اما سال‌هاست فک‌های خزری با سواحل ما خداحافظی کرده‌اند چرا که در ساحل ایران منطقه امنی نمی‌بینند و حجم آسیب‌رسانی انسان به ساحل آنچنان زیاد بوده که فک‌ها در ساحل ایران نمی‌توانند قلمرو ساحلی داشته باشند.


برای نگهداری از فک خزری آیا الگوی خاصی وجود دارد که کشورهای منطقه از آن تبعیت کنند؟
برای درمان الگویی وجود دارد و مراکز مختلفی در سراسر دنیا داریم که گونه‌های مشابه فک خزری را درمان می‌کنند. در مرکز ما آموزش و الگو بر اساس تجربیات مرکزی در کشور هلند بوده که 50 سال سابقه کار به صورت تخصصی روی فک را دارد و این تجربه از سوی موسس آن مجموعه خانم «لنی هارت» به گروه ما منتقل شد. کاری که ما انجام می‌دهیم نگهداری موقت است و نمی‌خواهیم حیوان تا آخر عمر در اسارت بماند و همه تلاشمان این بوده که فک‌ها به طبیعت برگردند. در زمینه حفاظت هم در کنوانسیون‌های مختلف به این مورد اشاره شده و برنامه حفاظتی هم نوشته شده اما جامع و منطقه‌ای نبوده و الزامی برای اجرا ندارد. اما اتفاق مثبت در سال‌های اخیر شکل‌گیری کمپینی برای کاهش شکار فک بود و همین باعث شد مسئولان روسیه به فکر بیفتند و شکار به صورت قانونی قطع شد. هرچند شکار به شکل غیرقانونی رایج است و باید تلاش‌هایی جدی برای این امر باشد. در نهایت باید گفت که الگو و استاندارد خاصی برای حفاظت وجود ندارد. هرچند سازمان محیط زیست از ما خواست تا برنامه عمل حفاظت را تدوین کنیم و چون سازمان‌های مختلف هم باید دور هم جمع می‌شدند عملی نشد اما در روزهای اخیر جلسه‌ای داشتیم و به نظر می‌رسد تا پایان سال این برنامه نوشته می‌شود و بر اساس آن هر سازمان متولی وظیفه‌ای مشخص خواهد داشت و امیدواریم در سطح منطقه‌ای هم چنین برنامه‌ای شکل بگیرد.


از سال 2008 که فک خزری جزو گونه‌های در معرض خطر شناخته شده تاکنون آیا این اتفاق تاثیری در حفاظت از این گونه داشته؟
از آن زمان فعالیت خاصی انجام نگرفت و فقط افرادی به صورت انفرادی کار کردند و در نهایت در سال 2010 مرکز درمانی و تحقیقاتی فک خزری توسط گروه ما شکل گرفت. قبل از ما دکتر هرمز اسدی فعال بودند که پروژه‌ای تحقیقاتی داشتند و فوت شدند و بعد ما مشغول به کار شدیم. قطع شکار، کاهش تلفات ناشی از تورهای ماهیگیری و فعالیت صیادی از جمله تلاش‌ها در این راستا بود و سعی کردیم ماهیگیران را آموزش دهیم و تا جایی که می‌شود تلفات ناشی از گیر افتادن اتفاقی در تورها را کاهش دهیم. از طرف دیگر بحث کمپین قطع شکار قانونی فک خزری بود که به کمک گروه‌های مختلف این اتفاق عملی شد. اتفاق دیگر این بود دومین مرکز درمانی فک خزری بعد از ایران در کشور قزاقستان تاسیس شد و ما به دعوت آنها سفر کردیم و نیروهایشان را آموزش دادیم و مرکز را به صورت استاندارد شکل بگیرد. این مرکز در سال 2019 شکل گرفت و چون گروه مالی خوبی کنارشان بود به خوبی کار را پیش می‌برند. در سال‌های اخیر ارتباط خوبی میان قزاقستان و روسیه و ایران شکل گرفته و به سمتی می‌رود که به صورت هماهنگ‌تر کار کنیم. 10 روز قبل هم از آکادمی علوم روسیه که مسئول حفاظت از فک خزری در این کشور است به سازمان محیط زیست نامه زده و درخواست همکاری کرده بود که ما هم اعلام آمادگی کردیم.


آنطور که گفته می‌شود سالانه 18 هزار فک شکار می‌شود، بیشترین صید را کدام کشور دارد؟
18 هزار عدد همیشگی نبوده و هر سال رقم متغیری داشتیم. در حدود 20 تا 30 سال پیش چنین رقمی داشتیم اما در سال‌های اخیر و به ویژه بعد از اعلام فک به عنوان گونه در معرض خطر این آمار بسیار کمتر شد و شکار به راحتی انجام نمی‌گرفت. بنابراین میزان شکار کاهش یافت هرچند هیچوقت رقم دقیقی در اختیار ما قرار نمی‌گرفت. به صورت حدسی بود و تا قبل از سال 2020 ما سالیانه حداقل حدود 5 هزار فک را از دست می‌دادیم. امیدواریم بحث شکار غیرمجاز هم از سوی مسئولان هر پنج کشور پیگیری شود و قوانین سخت‌گیرانه‌ای برای متخلفان وضع شود.


اوایل دهه نود بود که خبر آمد قرار است علاوه بر آشوراده، در میانکاله مازندران و پارک ملی بوجاق گیلان هم مرکز امداد و نجات فک‌های خزری ایجاد شود. چرا این مراکز شکل نگرفتند؟
ما هیچ بودجه‌ای برای فعالیت‌هایمان نداشتیم و از زمان شروع به کار با کمک‌های مردمی و البته خانم هانت فعالیتمان را ادامه دادیم. یک بار مرکز کوچکی در جزیره آشوراده داشتیم که مدیریت ماهیان خاویاری استان گلستان این فضا را در اختیار ما قرار داد و در آنجا کلینیک فک خزری را احداث کردیم. این مرکز در جزیره است و رفت و آمد به آن در روزهای طوفانی دشوار است، چون قایق نداریم. به همین دلیل همیشه می‌خواستیم مرکز قابل دسترس‌تری داشته باشیم. در این سال‌ها قول‌های بسیاری برای ساخت مراکز حفاظت از فک در بوجاق و میانکاله به ما داده شد اما عملیاتی نشد. هرچند گویا سازمان محیط زیست برنامه‌هایی برای تامین اعتبار ساخت مرکزی در گیلان دارد که امیدواریم عملی شود. با این حال بیشترین نیاز ما آموزش به ساحل‌نشینان و ماهیگیران است و اگر بودجه‌ای تعریف می‌شود صرف فرهنگ‌سازی شود که حفاظت از این گونه به سلامت دریاچه خزر کمک می‌کند. اما همچنان یک مرکز داریم اما صحبت‌هایی با مراکز دانشگاهی و شیلات و … داشتیم که چنانچه فکی دچار مشکل بود و نیاز به بستری داشت به مرکز ما منتقل نشود. با این همه شرایط استاندارد نیست و نیازمند این هستیم که کانکسی برای نگهداری فک‌های آسیب دیده در مازندران و گیلان داشته باشیم. امیدواریم با صحبت‌های انجام شده فضایی را در گیلان راه‌اندازی کنیم و دانشگاهی هم در مازنداران اعلام آمادگی کرده و امیدواریم آنجا هم این اتفاق بیفتد و تا پایان پاییز سال آینده این موارد عملیاتی شود و در هر سه استان مرکزی داشته باشیم.


بیمارستانی که برای فک خزری در گلستان ساخته شد، سالانه چند فک را در خودش جا می‌دهد و اغلب به چه دلایلی؟
قابل پیش‌بینی نیست و به عوامل مختلفی بستگی دارد اما به صورت میانگین سالانه 10 تا 15 فک یا برای درمان وارد مرکز می‌شوند و یا به صورت امداد و نجات در ساحل مداوا می‌شوند. بسیاری از مواقع فک‌ها در تور گیر می‌کنند و اگر ماهیگیر به موقع برسد با ما تماس می‌گیرد. به آنها آموزش داده‌ایم که در این شرایط چطور باید برخورد کنند تا گروه امداد برسد. البته اوج حضور فک‌ها در فصل پاییز است و مراکزی چون مراکز ما مسئله آموزش را به صورت جدی دنبال می‌کنند. کار کردن در چنین مراکزی باعث می‌شود چهره این گونه ارزشمند به مردم نشان داده شود و شاهد این هستیم که میزان آگاهی هر سال بالاتر رفته و خواسته مردمی برای حفاظت جدی‌تر شده است. همچنین برای شکل دادن به مسیر حفاظت، نیازمند مرکز تحقیقاتی هستیم که بتوانیم شرایط را بسنجیم و برای حفاظت از این گونه گام‌های بلندی برداریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha